🍒

شکایتی نیست

يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۶، ۰۵:۰۴ ب.ظ

مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شی و مهم‌تر اون خوک از این کار لذت می‌بره.    جورج برنارد شاو  "

 

این هم می گذرد مثل تمام چیزهایی که گذشتند و دیگر هیچوقت باز نیامدند.

آن روزها با این روزها خیلی فرق می کند.آن روزها ، دوران تحصیل ، زمان برایم به سرعت می گذشت و من حسرت رفتن آنها را می خوردم اما حالا در دوران سربازی فکرش را هم نمی کردم روزی چندین بار روزها را شماره کنم و با خوشحالی بگویم:

"پروردگارا سپاسگزارم که روز چندم هم گذشت."

پیشترها از روزگار بی شعر و ستاره گله می کردم حال اضافه کنید روزگار بدون آزادی و سلامت و استراحت و تفکرروزگار تماما یک شکل پر از خستگی.

برای خودم هم جالب بود که حتی یک لحظه ... یک آن .. هم فرصت تفکر نداشته باشم . یا آنقدر مشغول بودیم که فرصت نمیشد یا آنقدر خسته که خواب مجالی نمیداد.شاید تنها لحظه ... بود که آن هم تنها می توانستم به خدا بیندیشم.

به هر حال ...

این روزها روزگار به میل من نمی گذرد ... براستی هم برایم خیلی سخت است اما قرار نبوده که همیشه در راحتی باشم پس شکایتی نیست.

چند روزی استراحت و باز اسارت اما ... این هم می گذره ... مثل تمام چیزهایی که گذشتند و دیگر هیچوقت باز نیامدند.
  • ****

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی